برخاسته در صبح؛ نیرو گرفته از نیمروز؛ آرمیده در غروب؛ سفری روزانه برای بدن شما به سمت تعادل… «راما اسپا» برای دوستداران ماساژ، نامی آشنا و پیشتاز در ارائه خدمات لوکس آرامش و ریلکسیشن (Relaxation) است. مجموعهای متخصص که کوشیده نگاه مدرن دنیا به موضوع ماساژ را با آموزههای کهن طب سنتی و طب زیبایی که در سرزمینمان ریشه دارد و در کتابهای بوعلیسینا رد پاهای متعددی از آن یافت میشود را با هم تلفیق کرده و ماساژ شرقی اصولی را برای دوستداران آرامش و تنآسایی ارائه دهد. به گفته «پانتهآرا زینمرام» مدیر «راما اسپا» این مجموعه که به نوعی قطب اسپاهای ایران محسوب میشود به یمن نگاه مدیرعامل جوانش، تلاش کرده از لحاظ علمی. تنها مجموعهای باشد که ماساژ علمی و اصولی را به هموطنان ارائه دهد. زینمرام بعد از یک توقف یکساله تبلیغاتی در رسانهها، دوباره بازگشته و در اولین گفتوگوی مطبوعاتی خود بعد از این دوره، با «آسیا» گفتوگو کرده است. زینمرام میگوید: با اینکه کمترین سرمایه را برای تجهیزات یا ابنیه در اختیار داشتیم ولی از لحاظ کیفیت، علمی بودن و خلاقیت، ما در زمینه ماساژ و اسپا، قطب هستیم و اسپاهای دیگری هم که راهاندازی شده است برای دریافت آموزش به آموزشگاههای ما آمدهاند:
خدمات اسپا را چگونه آموختید؟
«پانتهآ زینمرام» مدیر مجموعه «راما اسپا» در دانشگاه آزاد رشته زبان آلمانی تحصیل کردم و در دانشگاه الزهرا رشته طراحی لباس خواندم اما تحصیلات تکمیلی را در کشورهای رشته «ماساژ و اسپا» دنبال کردم. ۹۰ درصد آموزش در زمینههای اسپا و ماساژ را در یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی – تایلند – گذراندم.
دوره چند ماهه بود؟
من دورهها را به صورت ناپیوسته گذراندم. دوره اول دوره حرفهایگری بود که ۸۰۰ ساعت را شامل میشد. بعد از آن دورههای کوتاهمدت را گذراندم.
بعد برگشتید ایران؟
بعد از اینکه ازدواج کردم با همسرم سفری به تایلند داشتیم. ابتدا فقط برای پاسخ دادن به علاقه شخصیام این رشته را دنبال کردم اما کمکم با همسرم به این نتیجه رسیدیم که در زمینه ارائه خدمات مربوط به آرامش، میتوانیم این رشته را آموزش ببینیم و در تهران ارائه دهیم و چون هردو به این مبحث علاقهمند بودیم همان جا جرقههای اولیه ایده «راما اسپا» زده شد. دیدیم در ایران نیاز وجود دارد و فعالیت را در ایران آغاز کردیم.
چه سالی بود؟
سال ۸۵ از تایلند برگشتیم و مجتمع راما اسپا را راهاندازی کردیم. چون همیشه به خدمات لوکس علاقهمند بودم قبل از سفر به تایلند هم کارهایی کرده بودم و مدارک مربوط به دورههای زیبایی را از کشورهای آلمان و فرانسه اخذ کرده بودم و در این زمینهها، فعالیتها و تحقیقات جامعی انجام داده بودم و مقالاتی هم دارم. به طب سنتی و زیبایی علاقه داشتم و خدمات لاکژری را خیلی قبلتر از سفر تایلند انجام میدادم اما به طور رسمی از سال ۸۵ شروع کردیم.
از ۸۵ شروع کردید تا سال ۹۳ که به دلیل بیماری شما متوقف شد؟
خیر. کارمان را متوقف نکردیم. تبلیغاتمان را متوقف کردیم و چون حضورمان در رسانهها کمرنگ شد، رقبا از این موضوع سواستفاده کردند.
«اسپا» یعنی چه و خاستگاه آن کجاست؟
آنچه در عرف جا افتاده «اسپا» محلی است که خدمات آرامش و سلامتی را با استفاده از امکانات و خدمات آبی ارائه میدهد. در تعریف اسپا، نظرهای مختلفی وجود دارد. برخی میگویند مخفف خدمات آرامش و سلامت کنار آب است. از سوی دیگر شهری به نام «اسپا» در بلژیک وجود دارد که چشمههای آب گرم دارد و در این شهر، خدمات ماساژ هم ارائه میشود. درهر حال، اسپا نام محل مراقبتی است نه درمانی و ماساژ عمده این خدمات مراقبتی است.
شما با چه هدفی وارد این عرصه شدید و برای مخاطب ایرانی چه میخواستید؟ آیا چون موضوع روز بود و جامعه ایران تشنه آن، به سمت اسپا رفتید یا واقعا میخواستید کاری انجام دهید؟
زمانی که وارد این حوزه شدیم نه تنها سوژه روز نبود بلکه بازار آن هم اصلا گرم نبود و شناختی در ایران وجود نداشت. من به شخصه به سیستم گردشگری، هتلداری و خدمات این شکلی علاقهمند بودم. واقعیت این بود که مردم ماساژ را میشناختند ولی با تفکیک سبکهای ماساژ آشنا نبودند و شاید فقط یک قشر خیلی خاصی که به خارج سفر میکردند با مقوله اسپا آشنا بودند. الان هم همینطور است و از لحاظ ساختار، تعریف علمی و… هنوز خیلی عقب هستیم با اینکه پیشرفت مقبولی هم داشتیم اما تا شناخت درست و صحیح هنوز فاصله زیاد است. زمانی که ما شروع کردیم ماساژهای شرقی در کشور وجود نداشت و ماساژ به صورت علمی و آکادمیک را ما به ایران وارد کردیم و پیش از آن وجود نداشت و کسانی هم که ارائه میدادند یا به صورت تجربی آموخته بود یا از روی فیلم. تازه ارائه خدمات این قبیل افراد هم به محلههای معدودی محدود میشد، یا خودشان به خانههای مردم میرفتند و این کار را انجام میدادند یا در مجموعههای ورزشی، آرایشگاهها و… خدمات را ارائه میدادند. سیستماتیک کردن و آکادمیک پیش رفتن خیلی مساله زمانبری بود و اصلا تعریفشده نبود که بازار گرمی داشته باشد. ما علاقه داشتیم و وقتی هم که به ایران برگشتیم میخواستیم در کنار کارمان داشته باشیم نه اینکه شغل اصلی ما باشد. اما کمکم این علاقه شدید شد و تقریبا تمام زندگیمان را دربرگرفت و تبدیل به شغل اصلی ما شد.
در سیستمی که به ایران آوردید، اسپا را ایرانی هم کردید یا همان تکنیکی را که آموختید در اینجا پیاده کردید؟
اتفاقا کاری که ما کردیم این بود که دقیقا یک برند ایرانی ساختیم. برخلاف دیگران که ریشه هر چیز را به فرهنگ ایرانی ربط میدهند؛ اگر به تاریخچه اسپا که نگاه کنید، اسپا برای ما تعریفشده است و در فرهنگ ما وجود داشته و دو تا سه هزار سال پیش در طب سنتی ما وجود داشته است.
الان در زمینه ماساژ برخی مدعی هستند که پدر یا مادر ماساژ ایران هستند!
ماساژ در ایران قدمت بسیار دارد و در کتابهای بوعلی سینا هم حتی محل ماساژ به وضوح تعریف شده است. حتی در گرمابههای ما هم این فرهنگ وجود داشته و شاید برای مردم جالب باشد که بدانند اسپا همان گرمابه است که شیکتر شده و ما این خدمات را به شکل بسیار حرفهای و اصولی در تاریخ خودمان داشتیم و در کنار ماساژ، خیلی زیبا پذیراییهای صحیحی انجام میشده است با این تفاوت که ما متوقف شدیم و در دنیا همین کار به شکل مدرن دنبال کرد بعد ما همان شکل مدرنشده فرهنگ خودمان را وارد کردیم. با این اوصاف من، نه تنها نمیتوانم مادر یا پدر ماساژ باشم بلکه جزو نوادگان فرهنگی هستم که در کشورمان قدمت ۳ هزار ساله دارد. عمر ما برای اینکه پدر یا مادر ماساژ ایران باشیم قد نمیدهد. پزشکان طبق سنتی هم در این رابطه با من همعقیده هستند.
در راما اسپا چه چیزی را خلق و ایرانیزه کردید؟
ما دقیقا از قسمت طراحی کار گرفته تا تمام موادی که آنجا استفاده میشود را ایرانی کردیم. طبق استانداردهای دنیا، ما اولین اسپا در دنیا هستیم که نشان حلال داریم. این مساله هم برای کشورهای مسلمان و هم غیرمسلمان مهم است. فرم طراحی، پذیرایی و حتی نوع حمامی که تعبیه کردیم همه ایرانی است. دومین مساله، ماساژهاست. با توجه به اینکه سبک ما شرقی است و به هیچ عنوان سبک غربی کار نکردیم، سبک شرقی نشات گرفته از ایران است و دقیقا فضا را به آن شکل همراه با تکنیکهای ماساژ منطبق با فرهنگ ایرانی دنبال کردیم.
چند نوع ماساژ ارائه میدهید؟
ما منویی داریم که ۴۰ نوع گزینه و آیتم را به متقاضی ارائه میدهد و بستگی به سلیقه و تقاضای هر فرد، گزینه انتخاب و به متقاضی ارائه میشود.
تنوع گزینهها و خدمات به درخواست متقاضی ارتباط دارد یا با شرایط جسمانی او؟
فقط بحث فیزیولوژیکی نیست بلکه باید بدانید سلیقه او چیست و از ماساژ چه میخواهد کسب کند، روحیه او چگونه است و چه فضایی را دوست دارد. چقدر دوست دارد آرامش و ریلکسیشن دریافت کند و اینکه تقاضای دریافت ماساژ برای صورت است یا بدن. میزان فشار ماساژ هم به سلیقه و درخواست متقاضی وابسته است.
عمدهترین عامل استرسزایی که برای دریافت ماساژ و آرامش به شما مراجعه میکنند چیست؟
خدمات ما بسیارعام است و به این شکل نیست که خاص باشد. افراد خیلی معمولی جامعه برای ریلکسشدن به ما مراجعه میکنند. همه استرس داریم و خسته میشویم. ماساژ برای همه اینها خوب است. من نمیتوانم شعار بدهم و بگویم اسپا برای لاغرشدن مناسب است. چنین چیزی اصلا وجود ندارد و من هم به کسی توصیه نمیکنم. یا اگر کسی بگوید فلان درد را دارم و به اسپا میروم که درد را درمان کند صحت ندارد. در اصل کاری که انجام میدهیم ریلکس کردن شخص است نه چیز دیگر.
اسپا صنعتی درآمدزا در دنیاست اما در ایران چنین نیست. نقاط ضعف اسپا در ایران چیست؟
بله میتواند درآمدزا باشد در صورتی که بلد باشید و فرهنگ آن پیشتر جا افتاده باشد. در این چند سال اگر در همه قسمتها موفق بودیم و از جنبه بیزنس – تجاریسازی – اینچنین نبوده به این دلیل است که جا انداختن آن سخت بود. تا همین دو سه سال پیش ما اولین جایی بودیم که به عنوان مرکز اسپای مستقل تابلو زدیم و مرکز رسمی اسپا شدیم. وقتی اسپا وارد ایران شد افراد و مجموعههای غیرمتخصص میخواستند اسپا را در کنار خدماتی که ارائه میدادند داشته باشند. این مساله باعث شد اسپا سرگردان شود. هنوز هم سرگردان است و مردم نمیدانند اسپای واقعی چیست. به دلیل اینکه مجموعه، مجموعه ورزشی است و در کنار آن اسپا هم دارد. در نتیجه چه اتفاقی میافتد که مردم به درک علمی و درستی از اسپا نمیرسند. در تمام دنیا چنین چیزی وجود ندارد. اگر قرار بود اسپا به صورت مستقل خدماتی را ارائه دهد باز هم مردم نمیدانستند که داستان از چه قرار است. خدمات را میگرفتند و اسپا را خدمات جانبی تصور میکردند. اشکال بزرگی که باعث شده اسپا در ایران رشد نکند این است که در ایران همیشه باید علم در کنار سرمایه باشد. یعنی اینکه سرمایهگذار یک نیروی متخصص را بیاورد و در کنار خود به عنوان مشاور استخدام کند تا موضوع به صورت تخصصی در کانال درست خود هدایت شود اما متاسفانه اتفاقی که در این سالها برای اسپا افتاد این بود که سرمایهگذار در پی آدمهای متخصص نبود. به صرف اینکه ایدهای هست سرمایهگذاری میکنند و چون کار غیراصولی است شاید در کوتاهمدت جواب دهد اما در بلندمدت بینتیجه میماند و اسپا آسیب میبیند. وقتی حرف از تخصص است باید با افراد روراست باشید. ما تندیس مشتریمداری داریم اما پیش آمده فردی برای دریافت ماساژ به ما مراجعه کرده اما ما او را نپذیرفتیم.
چرا؟
زیرا ماساژ برای او خوب نبوده است. اما مراکز دیگر این کار را انجام نمیدهند.
مگر شما تشخیص پزشکی هم دارید؟
تشخیص پزشکی نداریم؛ تشخیص ما در حد همین ماساژ است.
خب از کجا میفهمید که باید ماساژ بگیرد یا خیر؟
یک سری استانداردهای ثابت دارد. فرم شرح حال مشتری داریم که توسط فرد پر میشود. بیماریهایی هست که ماساژ برای آنان ممنوع است مثل سرطان. ما پزشک نیستیم و کارمان هم درمان نیست اما فرد بیماریای دارد که از نظر ما مشکوک است و نمیدانیم ماساژ گرفتن برای او خوب است یا بد. در نتیجه تا از پزشک تائیدیه نگیرد به او خدمت ماساژ ارائه نمیدهیم.
خب پس ریسک کار خیلی بالاست! نمیترسید؟
از چه؟
اینکه کسی بیاید و از بیماریاش حرفی نزند…
مسئولیت از ما ساقط است چون همه متقاضیان ابتدا باید فرم ما را پر کنند و برای تائید صحت اطلاعاتی که نوشتهاند از آنان امضا میگیریم. البته این مساله خیلی عام نیست و برای ما پیش نیامده است. یکی دیگر از مشکلاتی که بسیار در مجموعههای دیگر وجود دارد نگاه علمی است. ماساژ شرقی ریتم مشخصی دارد. ما با مجموعهای یکی دو سال مشارکت داشتیم و این مساله را آنجا تجربه کردیم. مشتری میآید و اگر طبق سلیقه مدام در کار ماساژور دخالت کند روند ماساژگیری به هم میریزد.
چقدر مشتری میتواند دخالت کند؟
اعمال سلیقه مشتری تا حدی مقبول است. اگر خیلی بخواهد دخالت کند ماساژ از اصول خارج میشود. این اتفاق بدی است که در این زمینه شاهد هستیم. تعداد اسپاهای مستقل خیلی زیاد نیست و تعداد اسپاهای تخصصی و رسمی خیلی محدود است و به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد.
بایدها و نبایدهای ماساژ چیست؟
خیلی زیاد است. درباره «نباید»ها بهتر است بگویم که بیماریهایی هست که اسپا برای آنها ممنوع است و اگر کسی متخصص باشد میتواند برای این فرد جایگزین داشته باشد. دوم نداشتن نگاه صرفا تجاری و بیزنسی به مقوله ماساژ است. بیش از سه هزار نفر در مرکز ما آموزش دیدند و متاسفانه ماساژورهای بسیاری به این مساله نگاه مادی دارند به همین دلیل است که مردم ما، ماساژور خارجی را ترجیح میدهند.
چرا؟
چون احساس ماساژور، خالصتر و صادقانهتر است.
چه چیزی باعث میشود این احساس را داشته باشند؟
شاید چون در ایران این بحث، تاکنون تعریف نشده و قوانین مشخصی نداشته مساله گنگ بود و بیزنس امنی برای ماساژور محسوب نمیشد و او هم صادقانه کار نمیکرد اما اکنون بهتر شده است. ما به دلیل علاقه و عشق وارد این حوزه شدیم و حدود دو سال طول کشید که توانستیم بیمه ماساژورها را هم محقق کنیم.
درباره بایدها؟
«باید» خیلی مهم که متاسفانه هر بار در کلاسها یا مصاحبهها ذکر کردم اما علیه خودم استفاده شده این است که کسی که وارد این شغل میشود و مشغول ارائه ماساژ است باید بتواند انسانها را در لحظهای که ماساژ میدهد دوست داشته باشد. این مهمترین «باید» است. این بایدها را در کلاسهایم تدریس میکنم و به شدت هم به آن پایبند هستم. من زمانی که در نقش ماساژور کار میکنم به این بایدها پایبند هستم اما زمانی که در جایگاه مدیریت یک مرکز تصمیم میگیرم ممکن است تصمیم اشتباهی اتخاذ کنم. اینجاست که میگویند چون تو ماساژور هستی باید کوتاه بیایی! خیر. چنین نیست. بحث ماساژ و مدیریت یک مرکز دو مقوله جداست. به این معنی نیست که چون من ماساژور هستم همه توقع داشته باشند که در مدیریت هم اصول را کنار بگذارم و از روی عاطفه تصمیم غلط بگیرم. یک مدیر برای اداره یک مجموعه ناچار است تصمیماتی بگیرد که به ظاهر مهربانانه نباشد اما در مورد ماساژ انساندوستی شرط اول ماساژ دادن است. اینکه احساس کنید میتوانید به آدمی آرامش بدهید.
منبع:روزنامه آسیا
پاسخ دهید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید